«می گفت: مواظب باشید، هر چه دم دستتان رسید نخورید. خصوصاً تیر و ترکش، اینها بیت المال است. حساب و کتاب دارد. فردا باید جوابگو باشید. مال ملت بیچاره عراق است. از گلوی خودشان بریده اند، سر وته خرجشان را زده اند شندر غاز تهیه کرده اند و داده اند برای مهمات، آنوقت شما راه به راه آنها را می خورید و شهید و مجروح می شوید؛ این درست است؟ نشنیده اید که فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب! دنیا ارزش ندارد. یک خورده جلوی شکمتان را نگه دارید.» (منبع)
این جملات از زبان یک رزمنده شوخ طبع زمان جنگ نقل شده. ولی این شوخی٬ عجیب جدی است! یعنی «آدم»٬ اینقدر اهل مراقبه در پیمودن صراط مستقیم٬ میشود که باشد... هرچند تراکم ظلمت معاصی و حُجُب ناشی از جلوات گوناگون هوای نفس در روح ما و عادی شدن عمل نکردن ما به احکام اسلام در زندگی٬ این را اینقدر در ذهنهای ما بعید جلوه بدهد که حکم بر بلاهت کسی که چنین زندگی کند (آنهم در این زمان) بدهیم. البته ما بیچاره ها هم تقصیری نداریم که تا بحال توفیق «انسان» دیدن را از نزدیک نداشته ایم. حقیر٬ ورژن جدّی (!) همین را از بزرگواری شنیدم که می گفت: «یکی٬ در عملیاتی داوطلب شد برای باز کردن معبر در میدان مین٬ برود روی مین ها. ولی قبل از اینکار لباس های خاکی رزمی را از تنش در آورد و برهنه شد. وقتی پرسیدم: چرا اینجوری می کنی؟! گفت: لباسها مال بیت المال است!»
اگر قیامت راست باشد٬ چقدر صحنه تماشایی خواهد داشت. مثلآ این صحنه:
«و سیق الذین اتقوا ربهم إلی الجنة زُمرآ»
(الزُّمر)
سلام
با گزیده ای از کتاب سرچشمه تصوف ایران تالیف سعید نفیسی
به روز شدم
یا علی مدد
سلام/ آقا خوب نونی تو بشقاب ما گذاشتی ها. آیه ۲۰ سوره احقاف رو میگم. هنوزهم انگار باهاش کار داریم.
سلام/در مورد مطلب اول چیزی نگفتین. سوال خیلی کلیدیه ها!
باسلام
با مناظرات .مکاتبات بین آقای رضا علیشاه سلطان حسین تابنده و آقای محمد مردانی قسمت اول
به روز شدم
باتشکر
ما هنوز دنبال سند هستیم دکتر جون